شهربابک
سلام همشهری
خوبی خوش میگذره سر حالی کار کاسبی چتره حالا شایدم مثل م بیکار باشی اصلا بگذریم بد نگذره باز خدا را صدو یک مرتبه شکر.
ای بابا نیم ساعت داشتم مینوشتم دسم خورد رو ای کلید موس همش پرید..
هِییییییییی مردیم اَ بیکاری کار گیر میا. حالا ما که مدرک درسی هم نداریم ولی اونایی هم که دارن !. از بس پارتی بازی کردن........
بگذریم وارد سیست نشیم که .
بازم خدا رو شکر ای استعدادای شربابک با ای همه بی چیزی بازم یه کاروایی نه یه کاروهایی چیه بچه یه کاراهایی می کنند.
البته ای ستاره های شهربابک هم چی میگن همو تو نطفه پخ پخ .
بعضیا شونم که نیم سوزن بعضیاشونم که زیادن سوختن اما بعضیاشونم که هنو زیادن به یه جا هایی می رسن و یه کارایی می کنن که آدم
حال می کنه.
اصلا یه چیزی بگم بین خودمون بمونه آقا رسول رو که می شناسی رسول کل حبیب
همی الان تو گوگل اسمشو سرچ کن رسول کل حبیب سرچ عکس گوگل رسول کل حبیب سرچ وب گوگل
می بینی تو ای همه رسول تو دنیا الان که م نگاه کردم رسول خودمون نفر اوله من یکی که حال کردم
این نشون می ده ما شهربابکی ها هنو هم چی ها دایی...
(بگذریم حالا که همه می گذرن)
حالا این و هی جوری مثال زدم وگرنه شاعر یا شاعره ما خاطر خواشیم خانم افسر فاضلی که به قول معروف پرچم ما شربابکی ها رو بالا
گرفته و اقعا باعث افتخار بچه دبستانی ها تا متفکرای شربابکیه .
یعنی کارش درسته ایول . راستی یزدم می گن کار زیاده تا بریم یزد ولی ولش کن می گن مثل اونا ا آدم کار می کشن پولتم دست نمی
دن البت مَ شنیدم صحت و سَقُمِ شو نمی دونم.
هاااااااااا. راستی می خواستم یه چیزی بگم .
جات خالی تا حالا پسته چینی رفتی . ما که اَ بی پولی کارمون همینه ها داشتم می گفتم واقعا یه چیزا خنده دار و گریه داری می بینی
البت ما جای خندیدنش می خندیم اما وقت گری کردنش نُچ . نه که چون حالیمون نی . چون دیگه برامون عادی شده
رفتیم برا یه نفر که ما برش میگیم ارباب پسته چینی بچه موقع صبحونه خو سنگ تموم گذشت موقع زارم به همین ترتیب
همینجوری پیش رفت تا اینکه دیدیم پیکنیکشم اورد و دِ بکش حالا کارگرا می رفتن جاونا ی پسته رو خالی کنن یکی یکی می رفتن
کنارش یه چایی هم می زدن بالا تازه بعضیاشون همو جا می شستن محفلم می کردن در هر صورت ما کارمون که تموم شد قبل اینکه پسته
ها رو بار بزنیم شروع کرد تسویه و پول دادن
خدا خیرش بده مالشم 6 برابر هنو بیشتر کنه